Tuesday، ۱۹ Mehr ۱۴۰۱
اگه نمیدونید بردگیم چیه و دارید دنبال یه جواب میگردید یا اتفاقی سر از این جا درآوردید. جای درستی اومدید، چون همین الان میخوایم از بردگیم بگیم.
از اسمش هم مشخصه که بردگیم یهجور بازیه. بهشون بازی رومیزی هم میگن. البته ما دوست داریم بهش بازی نشستنکی بگیم. خلاصه این که تمام بازیهایی که روی میز میچینیم و بازی میکنیم بردگیم محسوب میشن. حالا معمولا هم روی زمین میشینیم و بازی میکنیم ولی بهش میگن رومیزی دیگه. کاریش نمیشه کرد.
اگه هنوزم براتون واضح نیست، بذارید بگم که مثلا شطرنج هم یه برد گیمه. البته نمونههای خیلی متفاوتتری هم از این بازیها وجود داره. خیلیها هم شاید اونها رو با اسم بازی فکری بشناسن. اگه اسم بازی فکری براتون آشنا باشه، احتمالا اسمایی مثل مونوپولی و راز جنگل رو هم میشناسید یا حتی باهاشون خاطره دارید. اینا دوتا از معروفترین بازهای بردگیم حداقل توی ایران هستن که خیلیا میشناسن. راستی منچ هم بردگیمه. اونو دیگه حتما بازی کردید یا حداقل دیدید دیگه. نه؟
وقتی بردگیم بازی میکنید به جاهای مختلف و زمانهای مختلفی سفر میکنید. کارهایی انجام میدید که هرگز توی تخیلتون هم نیومده. به ذهنتون رسیده که یه زمانی بخواید عصارهی زیرشلواری به یه خونآشام بفروشین؟ قول میدم که نیومده. ولی این دقیقا کاریه که توی یه بازی مثل شیر مرغ باید انجام بدین.
از این بگذریم بردگیمها معمولا براساس داستانهای جالبی ساخته میشن و فلسفههای عجیب و جالب پشتشونه. بعضی وقتها هم فلسفهی عجیبی و جالبی ندارن و صرفا یه بازیان با یه تاریخچه مختصر. توی هر بازی معمولا یه توضیحاتی در مورد اون داستان نوشته شده. یه چیزی شبیه به ویدیوهایی که اول بازهای کامپیوتری میبینیم که قصه و فضا رو برامون تعریف میکنن و باعث میشه که بیشتر و بهتر با بازی ارتباط برقرار کنیم.
خب حالا معلوم شد بردگیم چیه. بذارید یه کم از تاریخ هم بگم. شاید براتون جالب باشه که این جور بازیا اصلا جدید نیستن. یعنی فکر کنید که توی تمدنهای قدیمی، مثل مصر و جیرفت یه نشونههایی از این جور بازیا برای چند هزار سال قبل از میلاد هم پیدا شده. مثلا همین تخته نرد که توی همهی خونهها پیدا میشه چهار پنج هزار سالی عمر داره. یا مثلا بازی شطرنج. یا منچ. یا اون بازیا که خودمون روی کاغذ میکشیدیم و بازی میکردیم. بزرگترا احتمالا خوب یادشونه. اون زمان که کرسی بود و یه لامپ صد وات کوچیک اون بالا روشن بود و با دوستا یا برادر خواهرا بازی میکردیم.
راستی اجدامون به بازی کردن خیلی اهمیت میدادن، پس شما هم بازی کردن رو جدی بگیرین!
خب از تاریخ و اینا که بگذریم باید بگم که این بازیا تا قبل از این که کامپیوتر و تلویزیون و این جور سرگرمیا وجود داشته باشه خیلی محبوب بودن. تکنولوژیهای جدید تا یه مدتی کلا جای این بازیها رو گرفتن اما توی سال های اخیر باز دارن محبوبیت خودشون رو بهدست میارن. اصلا شاید شما هم دور و برتون چندتا بردگیمباز حرفهای داشته باشین. اگر هم ندارید، شروع کنید که شما اون بردگیمباز خفن بشید.
چه دلیلی میخواین که بردگیم بازی کنید؟ خب یکی از مهمترین چیزها همون در ارتباط بودن با دیگرانه. این که رقیبهات رو واقعا ببینی و باهاشون کلکل کنی و از این چیزا. از این نظر واقعا از بازی ویدیویی باحالتره. خلاقیت! یه چیز خیلی خوبی که بردگیم داره این که خلاقیت آدمو زیاد میکنه. بردگیمها انقدر متفاوتن که برای بردن هرکدوم باید کلی ایدهی جدید پیدا کنی. هوش هیجانی میدونید چیه؟ به قدرت تصمیمگیری درست در لحظه میگن. یعنی زمان زیادی نداری که فکر کنی. باید همون موقع ببینی اوضاع چهجوریه و یه کاری کنی. حالا بعد که انجام دادی میفهمی حواست به یه چیزی نبوده و عجب افتضاحی! بردگیم پره از این جور موقعیتها.
خلاصه که چیز خوبیه. یعنی سرگرمتون که میکنه، جدای از اون کلی هم فعالیت فکری میکنین. هر کی هم گفت چرا این قدر وقت تلف میکنین و بازی میکنین؟ بگین دارم روی بالا بردن هوش هیجانیم کار میکنم. تازه مثل بازیای کامپیوتری چشم و گوشتون رو هم اذیت نمیکنن. چون اصولا یه بازی جمعی محسوب میشه کلی حرف و چیزای بامزه هم بین شما رد و بدل میشه. به یه سن خاص هم محدود نیست. از بچههای 4 5 ساله گرفته تا پدربزرگ و مادربزرگا هم میتونن بازی کنن. معمولا روی بستهبندی بردگیمها نوشته که برای چه سنی مناسبن.
اصلا کار سختی نیست. خیالتون راحت. یه سری چیزای کلی وجود داره که توی اکثر بازیا هست. تقریبا همهی این بازیا تاس، مهره، کارت، زمین بازی و این جور چیزها رو دارن. چند نفرهان و نوبتی بازی میشن. معمولا این جوریه که تاس میریزید و اون بهتون میگه که چه کارایی میتونید بکنید. اونهایی هم که کارت دارن، روی هر کارت یه سری کار هست که باید انجام بدید. آخر هر بازی هم هر کی که امتیاز بیشتری داشته باشه برنده است. یا کسی که زودتر تموم کنه میبره. هر بازی یه جور تموم میشه.
مثل آب خوردنه. یه نکتهی مهم: چندتا آدم پایه پیدا کنین. از اون جایی که این بازیها چند نفره است خب باید چند نفر باشین دیگه. البته همیشه هم میتونین با خانواده بازی کنین. ولی اگه خواستین با بچههای کم سن و سال بازی کنین؛ درست توجیهشون کنین. من از 5 سالگی تا 7 سالگی فکر میکردم تاس رو هرچی دورتر بندازم عددش بیشتر میشه!
حالا که این جوری توضیح دادیم، فکر نکنید که همهی این بازیا مثل همن و یه بار که بازی کنید دیگه حوصلهی بار دوم رو ندارید. بعضی بازیا جورین که هر بار که بازی میکنین یه اتفاق جدید میافته. تازه این بازیها انواع خیلی زیادی هم دارن. از بازیهایی که فقط شانس توشون نقش داره و برای سرگرمی عالین تا بازیهایی که کلی باید فکر کنید. استراتژی بچینید و بقیه رو به چالش بکشید. بازی زد و خوردی هم داریم. زمین بردگیم قشنگ به نبرد جنگی تبدیل میشه. حریف رو میکشید. جونهاش رو کم میکنید یا مهرههای کلیدیش رو حذف میکنید.
کلا میشه گفت پنج دسته بردگیم داریم. بازیهای خانوادگی، استراتژیک، مهمونی، انتزاعی و تعاملی. حالا چه فرقی با هم دارن؟ از سختی تا میزانی که شانس توی نتیجهی بازی تاثیر داره، با هم فرق دارن.
از محبوبترینها هستن. معمولا قوانین خیلی پیچیدهای ندارن. یه جوری که همه با سنهای مختلف بتونن راحت بازی کنن و خوش بگذره. نه خیلی شانسیان و نه خیلی استراتژیک. اگه زیاد با بردگیمها آشنا نیستید این دسته بازیا برای اول کار خیلی خوبن. یکی از این بازیای خانوادگی معروف اسپلندوره. توی این بازی شما تاجرهایی توی دوران رنسانساید که خیلی ساده قراره تجارت کنید. هرچی جواهرات بیشتری جمع کنید، پولدارتر بشید و بیشتر با اشرفزادهها آشنا بشید؛ یه آدم سرشناستر و بانفوذتر میشید.
اینا هم بازیهای محبوبیان. اینو بگم که بالاخره توی همهی بازیها یه کم استراتژی لازمه. بازیه دیگه! ولی وقتی میگیم استراتژیک یعنی مقدار استراتژی بیشتری لازمه. بازی کردنشون شاید یه کم طولانیتر بشه و معمولا یه کم پیچیدهترن. یه بردگیم استراتژیک معروف به اسم کیورنا هم وجود داره. توی این بردگیم شما قراره زمینهاتون رو گسترش بدید، دامپروری کنید و از این جور کارا. شاید نمونههای آنلاین این جور بازیا رو قبلا بازی کرده باشین.
از اسمش معلومه که هدف بیشتر خوش گذروندنه. تعداد کسایی که میتونن بازی کنن هم تو این بازیا باید زیاد باشه. مثلا جنگا که بازی کردید؟ همون که دونه دونه چوبها رو میکشید تا بالاخره کل اون سازهی چوبی بریزه پایین. خب این بازیا هم برای شروع میتونن جالب باشن.
این بازیا استراتژی مطلقن. اصلا قصه و این جور چیزا در کار نیست. فقط قراره فکر کنید. از اون جایی که قراره فقط فکر کنین، شانس هم چندان تاثیری توی این بازیها نداره. پس فقط به حساب خوش شانسیتون سراغ این بازیا نرید. تا همین جا هم شاید حدس زدید، ولی بذارید بپرسم، میدونین معروفترینشون چیه؟ درسته. شطرنج. شطرنج دقیقا مثل یه میدون جنگ میمونه. اسم مهرهها رو هم دیدید که چه جوریه. توی جنگ ما چی میخوایم؟ مشخصا استراتژی، نظم، برنامهریزی و خوندن ذهن حریف. این دقیقا خود شطرنجه. همیشه باید حریفتون رو زیر نظر داشته باشین و احتمالات مختلف حرکت بعدیش رو حدس بزنین. تمام بازیهای انتزاعی این شکلیان. توی این بازیها شاید اصلا هیچ حرفی زده نشه. همه اون قدر درگیر کار خودشونان و توی ذهنشون مشغولان که به حرف زدن نمیرسن.
نکتهی جالب این بازیا اینه که شما دیگه قرار نیست مثلا دوستتون رو ببرین، شما قراره با هم خود بازی رو ببرین. یعنی چی؟ میگم الان. ببینید بازی یه هدف کلی به شما میده و شما باید با هم به اون نتیجه برسید. یا همتون میبرید یا همه میبازید. بازی مافیا رو که دیدید. اون هم یکی از این بازیهای تعاملیه. حالا توی اون بازی ما دوتا گروه کلی داریم. یه گروه میبره یه گروه میبازه. اما همهی اعضای گروه باید با هم بازی کنن. یه ویژگی دیگه که این بازیا دارن، نقشآفرینیه. یعنی همون اول بازی یه شخصیت براتون در نظر گرفته میشه حالا با کارت یا هر چیز دیگهای. بعد طبق ویژگیهای اون شخصیت بازی میکنید. توی این بازیها همفکری و مشخصا حرف زدن زیاده ولی یه حس جالب و متفاوتی نسبت به بازیای دیگه دارن. یه نکته؛ این بازیا رو وقتی وقت و حوصلهی زیادی دارین شروع کنین. شروع بازی با خودتونه ولی پایانش معلوم نیست با کیه
خب حالا اون میز مورد نظر رو کجا بچینیم و بازی رو شروع کنیم؟ هر جایی میشه. از توی خونه گرفته تا پارک و کافه. کافیه یه بازی دم دست باشه و چندتا آدم پایه، هرجایی میتونین شروع کنین به بازی کردن. خوشبختانه برای همهی موقعیتها هم بازی طراحی شده. بالاتر گفتیم از بازیایی که توی مهمونی خیلی بازی کردنشون حال میده تا بازیهایی که خوب میشه با خانواده بازی کرد.
حالا که گفتیم کافه، اینو بگم که منظورمون این نبود که بازی رو بزنید زیر بغلتون و با خودتون ببرید کافه. حالا اگه خواستین هم بزنید زیر بغلتون و ببرید ولی منظور ما این نبود. خلاصه، یه سری کافهها هستن که بهشون کافه گیم هم میگن. معمولا توی این کافهها کلی بازی هست که میتونید یه مبلغی رو برای یه زمان مشخص پرداخت کنید تا از بازی استفاده کنید. یا تو کانونها و یا بعضی مدرسهها هم یه جایی برای بردگیم هست که میتونید بشینید و بازی کنید.
این جوری میتونید هر بار چیزای جدید امتحان کنید. یه چیز باحال دیگه هم هست. اگر اون آدمهای پایه رو پیدا نکردید، خیلی وقتا میتونید توی این کافهها از این آدما پیدا کنید. کسایی که همیشه دوس دارن بازی کنن و از بازی کردن با شما استقبال میکنن. تازه گاهی خود کافه هم برنامههایی برای بعضی از این بازیها که جمعیان میذاره. مثلا شب مافیا. یه شبهایی رو مشخص میکنن و هرکس خواست میتونه بیاد و بازی کنه. اگه بردگیم دوست دارین این کافهها میتونن اعتیادآور باشن. اگه سراغشون برید حتما پای ثابت اونها میشید. البته همیشه میگیم که بردگیم بیشتر برای نوجووناست. اما اینجور جاها بیشتر بزرگسالا بازی میکنن.
دیگه هر چیزی رو که باید این جا میگفتیم، گفتیم. بردگیم سرگرمی جذابیه که با هر کسی میتونین اون رو بازی کنین. توی هر موقعیت و شرایطی هم که باشین یه بازی مناسب برای اون پیدا میشه. دیدید که از شیر مرغ تا جون آدمیزاد توی این بازیها هست. مهمتر این که میتونین دور هم باشید. با هم خوش بگذرونید و بازی کردن و سرگرمی رو با هم تقسیم کنید. اگر تا حالا امتحان نکردید یا حتی اگه اتفاقی سر از این جا در آوردید و حالا دارید اینا رو میخونید؛ اولین فرصت یه بردگیم بگیرید یا برید یه کافه بردگیم و یا سفارش بدید و در منزل بازی کنید . خلاصه امتحانش کنید. واقعا ارزشش رو داره.
منبع: BoardGameGeek