نیمکت برای نشستن است، برای خستگی درکردن، برای درنگ کردن، برای نشستن و نظاره کردن، برای گفتگو کردن و هر آن دیگری که در یک فضای عمومی به آن حال هستیم. حالا نیمکتهایی داریم که نه برای نشستن است که برای درهم آمیختن خیال است، برای بازی کردن است. پایههای نیمکتها را متصل کنید. حالا آنها میتوانند از سر وکول هم بالا بروند، روی هم سوار شوند، در هر جهت در فضا پراکنده شوند، در هم قلب شوند، روی هم بشینند و برج و باور و سازهای بسازند. نیمکتها سرکشاند، سر و شکلشان بالا بردن چیدمان را سخت میکند و چالش این بازی همین است. ممکن است بارها و بارها شیطنتآمیز بلغزند و برجتان را خراب کنند، ولی از پی همین چیدن و دوباره چیدن کمکم رام میشوند. صبر و تمرکز خود را بیازمایید و غرق قصهی نیمکتهایی شوید که روی آن نشستهاید، غرق قصهی دوستیها و قهرها و امتحان دادنها و شوخیها و غذا خوردنها و … شوید و از آنها چیز جدیدی بسازید، آنها را که حسرت سالها یک جا ماندن در وجودشان انباشته شده، به حرکت و تعادل درآورید.
چرا اسم این محصول توکل است
نام این اثر یابودی است برای هنرمندی خودآموخته که بسیاری او را به نام مش اسماعیل میشناسند. او مجسمهسازی تجربی بود که از سال ۱۳۴۴ در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران مستخدم شده بود و این بازی میخواهد نیمکتهایی را به یادمان بیاورد که توکل اسماعیلی هرگز رویشان ننشست اما توانست آثاری به یاد ماندنی از خود به جا بگذارد.